درباره ما


به وبلاگ من خوش آمدید

پیوند روزانه

✿ شبهــــــای مـــهتابــی ✿
کیت اگزوز ریموت دار برقی
ارسال هوایی بار از چین
خرید از علی اکسپرس

جستجو

"لطفا از کلمات کلیدی برای جستجو استفاده کنید !!!



طراح قالب


Www.LoxBlog.Com

Main

My profile

Log out


✿✿✿ باران بهاری من ✿✿✿

خوش امد گوی
موضوع: <-PostCategory->

 

باران بهـــــاری

لحظات خوشی 

را  برای شما 

عزیزان آرزومنداست


دوستان نظر یادتون نره

 

نوشته شده توسط :mona | لينک ثابت |جمعه 6 خرداد 1398برچسب:,|

چند داستان احساسی بقیقه در ادامه مطلب
موضوع: <-PostCategory->

از روی بد شانسی است یا خوش شانسی؟

 


 

در روزگاری کهن پیرمردی روستا زاده ای بود که یک پسر و یک اسب داشت .

 

روزی اسب پیرمرد فرار کرد و همه همسایگان برای دلداری به خانه اش آمدند و گفتند :
عجب شانس بدی آوردی که اسب فرار کرد !

 

روستا زاده پیر در جواب گفت :
از کجا می دانید که این از خوش شانسی من بوده یا بد شانسی ام ؟
و همسایه ها با تعجب گفتند ؟ خب معلومه که این از بد شانسی است !
هنوز یک هفته از این ماجرا نگذشته بود که اسب پیرمرد به همراه بیست اسب وحشی به خانه برگشت .
این بار همسایه ها برای تبریک نزد پیرمرد آمدند : عجب اقبال بلندی داشتی که اسبت همراه بیست اسب
دیگر به خانه برگشت .

 

پیرمرد بار دیگر گفت : از کجا میدانید که از خوش شانسی من بوده یا از بدشانسی ام ؟
فردای آنروز پسر پیرمرد حین سواری در میان اسبهای وحشی زمین خورد و پایش شکست .
همسایه ها بار دیگر آمدند :
عجب شانس بدی .
کشاورز پیر گفت : از کجا میدانید که از خوش شانسی من بوده یا از بدشانسی ام ؟
چند تا از همسایه ها با عصبانیت گفتند : خوب معلومه که از بد شانسی تو بوده پیرمرد کودن!
چند روز بعد نیروهای دولتی برای سربازگیری از راه رسیدن و تمام جوانان سالم را برای جنگ در

سرزمین دور دستی با خود بردند . پسر کشاورزپیر بخاطر پای شکسته اش از اعزام معاف شد .
همسایه ها برای تبریک به خانه پیرمرد آمدند :
(( عجب شانسی آوردی که پسرت معاف شد و کشاورز پیر گفت : (( از کجا میدانید که ....؟ ))

 

نتیجه :


همیشه زمان ثابت می کند که بسیاری از رویدادها را که بدبیاری و مسائل لاینحل زندگی خود

می پنداشته صلاح و خیرمان بوده و آ ن مسائل ، نعمات و فرصتهای بوده که زندگی به ما اهدا کرده است .
عسی ان تکرهو شیئا و هو خیر لکم و عسی ان تحبو شیئا وهو شرلکم والله یعلم وانتم لا تعلمون....
چه بسا چیزی را شما دوست ندارید و درحقیقت خیرشما در ان بوده وچه بسا چیزی را دوست دارید

و در واقع برای شما شر است خداوند داناست و شما نمیدانید

نوشته شده توسط :mona | لينک ثابت |دو شنبه 23 خرداد 1390برچسب:,|

داستان بسیار زیبای مادر نابینا(این داستانو حتما بخونید نظر یادتون نره
موضوع: <-PostCategory->

مادر من فقط یک چشم داشت . من از اون متنفر بودم … اون هیشه مایه خجالت من بود

اون برای امرار معاش خانواده برای معلم ها و بچه مدرسه ای ها غذا می پخت یک روز اومده بود  دم در مدرسه که به من سلام کنه و منو با خود به خونه ببره خیلی خجالت کشیدم . آخه اون چطور تونست این کار رو بامن بکنه ؟

نوشته شده توسط :mona | لينک ثابت |یک شنبه 8 خرداد 1390برچسب:,|

وقتی چشمام پراشکه........
موضوع: <-PostCategory->

 

وقتی چشمام پر اشكه وقتی قلبم بی قراره
وقتی پابه پای ابرا چشم من بارون می باره
وقتی مثل یه پرنده میرم و گوشه می گیرم
وقتی با نبودن تو توی هر لحظه می میرم
با یه حس عاشقونه انتظار تو رو دارم
من یه ماهی تو یه دریا تو كه نیستی بی قرارم بی قرارم

وقتی خواب تو می بینم خواب عاشقونه ی تو
وقتی كه قطره ی اشكو می بینم رو گونه ی تو
وقتی قلب عاشقم رو پیش پای تو می ذارم
وقتی كه بلور اشكو واسه تو هدیه می یارم
با یه حس عاشقونه انتظار تو رو دارم
من یه ماهی تو یه دریا تو كه نیستی بی قرارم

تو كه نیستی تو كه نیستی قلب عاشق بی قراره
آرزوی تو رو داشتن باز تو رو یادم می یاره
تو بدون كه بی تو هرگز شب من سحر نمی شه
جز تو چشمام واسه هیچكس نمی باره تر نمی شه
هنوزم حس نیازت از تو قلب من نرفته
كاش بدونی كاش بدونی زندگی بی تو چه سخته

نوشته شده توسط :mona | لينک ثابت |شنبه 7 خرداد 1390برچسب:,|

سلام عاشقونه
موضوع: <-PostCategory->

 

قصه از کجا شروع شد، از گل باغ و جونه

از صدای مهربونو، یه سلام عاشقونه

اومدم به مهربونی، که بگم با تو یه رنگم

تا بگم چه نازنینی، ای شکوفه قشنگم

ای سلام عاشقونه، ای عزیز آشیونه

عشقمون کاشکی، همینجوری بمونه

 

تو  که  قصد  جدايي کرده  بودي

خيال  بي وفايي  کرده  بودي

چرا  با  اين  دل  خوش  باور من

زماني  آشنايي  کرده  بودي

خدايا  تا  رو  پودم  غم  گرفته

درون  سينه  ام  ماتم  گرفته

خداوندا  دلش  را  مهربان  کن

هميشه  خاطرش  را  شادمان  کن 


 

تو  که  قصد  جدايي کرده  بودي

خيال  بي وفايي  کرده  بودي

چرا  با  اين  دل  خوش  باور من

زماني  آشنايي  کرده  بودي

خدايا  تا  رو  پودم  غم  گرفته

درون  سينه  ام  ماتم  گرفته

خداوندا  دلش  را  مهربان  کن

هميشه  خاطرش  را  شادمان  کن 

 

عشق تو برای قلبم، اولین و آخرینه

تویی تنها هم زبونم، که همیشه نازنینه

اگه ده سال اگه صد سال، شب و روز با تو باشم

تو واسم هنوز همونی، که برام عزیز ترینی

ای سلام عاشقونه، ای عزیز آشیونه

عشقمون کاشکی، همینجوری بمونه

نوشته شده توسط :mona | لينک ثابت |جمعه 6 خرداد 1390برچسب:,|

ترا دارم
موضوع: <-PostCategory->

آرزوي فرشته ها اين است : ميهمان نگاه تو باشند
مثل تو كه نمي شود بشوند مثل لبخند ماه تو باشند

 


ارزوي فرشته ها اين است : گاه روي زمين قدم بزنند
تا مگر بخت يارشان بشود تا مگر در مسير تو باشند


ارزوي فرشته ها اين است : كه بدانند قلب تو از چيست
تا مگر مثل تو لطيف شوند! تا مگر دلبخواه تو باشند


من خدا را چگونه شكر كنم ؟ كه تو را دارم اي فرشته ترين
كه هزاران فرشته مي خواهند بعد از او در پناه تو باشند

 

 تو رو دارم این همون خوشبختیه
تو رو داشتن ،التیام سختیه

 


تو رو دارم بی نیازم از همه
چه قشنگه دست تو تو دستمه

 


تو رو دارم واسه من همین بسه
بی خیالم اگه دنیا قفسه

 


تو رو دارم دورم از دلواپسی
تو رو داشتن یعنی مرگ بیکسی

 


تو رو دارم ماه و توي شب نمیخوام
بی تو من به چشم دنیا نمیام


نزدیک و نزدیک تر از من به خودم
تو رو دارم در تو من معنی شدم

 

تو رو دارم این همون خوشبختیه
تو رو داشتن ،التیام سختیه

 


تو رو دارم بی نیازم از همه
چه قشنگه دست تو تو دستمه

 


تو رو دارم واسه من همین بسه
بی خیالم اگه دنیا قفسه

 


تو رو دارم دورم از دلواپسی
تو رو داشتن یعنی مرگ بیکسی

 


تو رو دارم ماه و توي شب نمیخوام
بی تو من به چشم دنیا نمیام


نزدیک و نزدیک تر از من به خودم
تو رو دارم در تو من معنی شدم

آرزوي فرشته ها اين است : ميهمان نگاه تو باشند
مثل تو كه نمي شود بشوند مثل لبخند ماه تو باشند

 


ارزوي فرشته ها اين است : گاه روي زمين قدم بزنند
تا مگر بخت يارشان بشود تا مگر در مسير تو باشند


ارزوي فرشته ها اين است : كه بدانند قلب تو از چيست
تا مگر مثل تو لطيف شوند! تا مگر دلبخواه تو باشند


من خدا را چگونه شكر كنم ؟ كه تو را دارم اي فرشته ترين
كه هزاران فرشته مي خواهند بعد از او در پناه تو باشند

نوشته شده توسط :mona | لينک ثابت |جمعه 6 خرداد 1390برچسب:,|

دلم گرفته
موضوع: <-PostCategory->

 اينجا دلي به جرم تپيدن اسير شد
پروانه اي به جرم پريدن اسير شد
در خانه اي كه حرف مرا كس نميشنيد
يك قاصدك به جرم شنيدن اسير شد
حتي ته همه بن بست هاي شهر
بيچاره باد كه به جرم وزيدن اسير شد
در كوچه هاي كرم زده ي شهر بي كسي
يك سيب كال به جرم رسيدن اسير شد
در شهر ما هميشه كسوف است آسمان
افسوس شب به جرم نديدن اسير شد
آنجا غمي به حكم سياهي رها شده
اينجا دلي به جرم تپيدن اسير شد
 

نگه دگر به سوی من چه میکنی؟

چو در بر رقیب من نشسته ای

به حیرتم که بعد از آن فربیها

تو هم پی فریب من نشسته ای

به چشمخویش دیدم آن شب ای خدا

که جام خود به جام دیگری زدی

چو فال حافظ آن میانه باز شد

 تو فال خود به نام دیگری زدی

برو ... برو ... به سوی او مرا چه غم

تو آفتابی ... او زمین ... من آسمان

بر او بتاب ز آنکه من نشسته ام

به ناز روی شانه ستارگان

تو که مرا به پرده ها کشیده ای

چگونه ره نبرده ای به راز من ؟

گذشتم از تن تو زانکه در جهان

تنی نبود مقصد نیاز من

اگر بسویت این چنین دویده ام

به عشق عاشقم نه بر وصال تو

به ظلمت شبان بی فروغ من

خیال عشق خوشتر از خیال تو

کنون که در کنار او نشسته ای

تو و شراب و دولت وصال او

گذشته رفت و آن افسانه کهنه شد

تن تو ماند و عشق بی زوال او

 

 دلم گرفته از آدمایی که میگن دوست دارم

اما معنیشو نمیدونن ...

از آدمایی که میخوان مال اونا باشی

اما خودشون مال تو نیستن ... از اونایی که زیر بارون برات میمیرن

اما وقتی که آفتاب میشه همه چی یادشون میره 

خدایا میشنوی!میشنوی! این آهنگ پایان من است

نوشته شده توسط :mona | لينک ثابت |جمعه 6 خرداد 1390برچسب:,|

عکس
موضوع: <-PostCategory->

گالری عکس لیلا اوتادی - www.pix2p.mihanblog.com

 

نوشته شده توسط :mona | لينک ثابت |جمعه 6 خرداد 1390برچسب:,|

گل من ستاره ی من تو صفای ماهتابی
موضوع: <-PostCategory->

گل من ستاره ی من تو صفای ماهتابی
نفسی حیات بخشی،تو شعاع آفتابی

به نگاه پر شکوهت که از آن ستاره ریزد
به دو چشم تو که اعجاز در آفتاب دارد

به دهان عطر خیزت که به خنده جان فزاید
به گل لطیف رویت که به نو بهار ماند

به تو ای فرشته ی من گل من ترانه ی من

اگرم بهانه ای هست برای زندگانی
گل من قسم به رویت تویی آن بهانه ی من

به گل بهشت یعنی نفس بهاری تو
به غم فراق یعنی غم بیکرانه ی من

به نگاه دلپذیرت به لبان بی نظیرت
که صفا گرفته از آن غزل و ترانه ی من

به کلام دلربایت که از آن کمال خیزد
به چراغ گونه هایت که از آن جمال خیزد

گل من، تو را نه اکنون همه عمر می پرستم

 
 
 

گل من ستاره ی من تو صفای ماهتابی
نفسی حیات بخشی،تو شعاع آفتابی

به نگاه پر شکوهت که از آن ستاره ریزد
به دو چشم تو که اعجاز در آفتاب دارد

به دهان عطر خیزت که به خنده جان فزاید
به گل لطیف رویت که به نو بهار ماند

به تو ای فرشته ی من گل من ترانه ی من

اگرم بهانه ای هست برای زندگانی
گل من قسم به رویت تویی آن بهانه ی من

به گل بهشت یعنی نفس بهاری تو
به غم فراق یعنی غم بیکرانه ی من

به نگاه دلپذیرت به لبان بی نظیرت
که صفا گرفته از آن غزل و ترانه ی من

به کلام دلربایت که از آن کمال خیزد
به چراغ گونه هایت که از آن جمال خیزد

گل من، تو را نه اکنون همه عمر می پرستم

 

 

نوشته شده توسط :mona | لينک ثابت |جمعه 6 خرداد 1390برچسب:,|

اگه دست خودم بود
موضوع: <-PostCategory->

 آن قدر با آتش دل ساختم تا سوختم
بی تو ای آرام جان یا ساختم یا سوختم
سردمهری بین که  کس بر آتشم آبی نزد
گرچه همچون برق از گرمی سراپا سوختم
سوختم اما نه چون شمع طرب در بین جمع
لاله ام کز داغ تنهایی به صحرا سوختم
همچو آن شمعی که افروزند پیش آفتاب
سوختم در پیش مه رویان و بیجا سوختم
سوختم از آتش دل در میان موج اشک
شوربختی بین که در آغوش دریا سوختم
شمع و گل هم هر کدام شعله ای در آتشند
در میان پاکبازان من نه تنها سوختم
جان پاک من رهی خورشید عالمتاب بود
رفتم و از ماتم خود عالمی را سوختم

 

اگه دست خود من بود
پا تو دنیا نمی ذاشتم
گل عشق و آرزو رو
توی قلبم نمی کاشتم
اگه چشمامو می خوندی
همیشه پیشم می موندی
رفتی اما ندونستی
منو از ریشه سوزوندی
اگه دست خود من بود
راه رفتنو می بستم
واسه خاطرت عزیزم
هر دلی رو می شکستم
هر کسی قسمتی داره
توی آلبوم زمونه
یکی دل میکنه میره
یکی تا ابد می مونه
حالا قسمت من این شد
تو گذشته جا بمونم
تو که پر کشیدی رفتی
من دیگه از کی بخونم

 

 


 

اگه دست خود من بود
پا تو دنیا نمی ذاشتم
گل عشق و آرزو رو
توی قلبم نمی کاشتم
اگه چشمامو می خوندی
همیشه پیشم می موندی
رفتی اما ندونستی
منو از ریشه سوزوندی
اگه دست خود من بود
راه رفتنو می بستم
واسه خاطرت عزیزم
هر دلی رو می شکستم
هر کسی قسمتی داره
توی آلبوم زمونه
یکی دل میکنه میره
یکی تا ابد می مونه
حالا قسمت من این شد
تو گذشته جا بمونم
تو که پر کشیدی رفتی
من دیگه از کی بخونم

 

 مردم از درد و نمی ایی به بالینم هنوز
مرگ خود می بینم و رویت نمی بینم هنوز
بر لب آمد جان و رفتند آشنایان از سرم
شمع را نازم که می گرید به بالینم هنوز
آرزو مرد و جوانی رفت و عشق از دل گریخت
عمر نمی گردد جدا از جان مسکینم هنوز
روزگاری پا کشید آن تازه گل از دامنم
گل بدامن میفشاند اشک خونینم هنوز
گر چه سر تا پای من مشت غباری بیش نیست
در هوایش چون نسیم از پای ننشینم هنوز
سیمگون شد موی و غفلت همچنان بر جای ماند
صبحدم خندید و من در خواب نوشینم هنوز
خصم را از ساده لوحی دوست پندارم رهی
طفلم و نگشوده چشم مصلحت بینم هنوز

نوشته شده توسط :mona | لينک ثابت |جمعه 6 خرداد 1390برچسب:,|



موضوعات

لینک دوستان

(♥. ♥اسیر شرنوشت♥ .♥)
(♥. ♥تنــ تنهای ـــها♥ .♥)
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ✿✿✿ باران بهاری من ✿✿✿ و آدرس baran.bahay.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





فال حافظ

جوک و اس ام اس

قالب های نازترین

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی


آرشیو دفتر

خرداد 1390


نویسنده وبلاگ :

mona

آمار سایت
كاربران آنلاين: نفر
تعداد بازديدها:
RSS

کد های جاوا

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 3
بازدید کل : 6761
تعداد مطالب : 10
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1



free glitter text and family website at FamilyLobby.com


free glitter text and family website at FamilyLobby.com


Copyright by © www.LoxBlog.Com & Sharghi.net & NazTarin.Com